نکاتی درباره خیالپردازی های جنسی

اگر می خواهید به مهمانی شامی که در پیش دارید، کمی رنگ و جلا بدهید، این سوال را در جمع مطرح کنید: آخرین خیالپردازی جنسی که داشتید درمورد چه بوده است؟
ممکن است از این سوال همه آنقدر تعجب کنند که صدای افتادن قاشق چنگال ها را بشنوید اما این فقط به خاطر این است که تقریباً همه کسانیکه در مجلس حضور دارند، آخرین خیالپردازی جنسی خود را در ذهنشان بازآفرینی می کنند یا خیلی از آنها ادعا می کنند که به هیچ وجه درمورد مسائل جنسی خیالپردازی نمی کنند و خیلی های دیگر هم ادعا می کنند که این خیالپردازی ها فقط درمورد همسر خودشان است. اما، به احتمال خیلی زیاد، همه کسانی که پشت میز نشسته اند، خیالپردازی های ممنوعه جنسی داشته اند و حتی اینکار را به طور عادت همیشه انجام می دهند. اما به ندرت پیش می آید که کسی دوست داشته باشد درمورد این خیالپردازی ها با دیگران صحبت کند.

ادامه مطلب ...

آیا رابطه جنسی حین قاعدگی به سلامتی ما آسیب میزند؟

سالم بودن یا ناسالم بودن چیزی (از نظر بهداشتی) دقیقاً به معنی حرام یا حلال بودن آن (از لحاظ شرعی) نیست. به این ترتیب توجه داشته باشید که در اینجا به این سوال پاسخ نمی دهیم که رابطه جنسی هنگام قاعدگی حلال یا حرام است بلکه صرفاً اثرات آن بر سلامت انسان را بررسی میکنیم. این موضوع را میتوان از چند نظر بررسی کرد:
آیا قاعدگی باعث افزایش خطر ابتلا به بیماری های مسری عفونی میشود؟ خون محیط مناسبی برای حضور و رشد و انتقال عوامل بیماریزاست. بنابراین درصورت آلودگی یکی از طرفین به یک عامل عفونی میکربی یا ویروسی (مثل سوزاک، سیفیلیس، کلامیدیا و عامل ایدز و ویروس تب خال) امکان انتقال این عامل به دیگری در زمان قاعدگی افزایش می یابد. علاوه بر این قاعدگی ممکن است یکی از عوامل بیرون ریختن تب خال های تناسلی در زنان باشد. در یک مطالعه در دانشگاه میشیگان بر اساس مصاحبه های انجام شده نشان داده شد که احتمال ابتلا به عفونت های کلامیدیایی با رابطه جنسی حین قاعدگی ارتباط مستقیم دارد. در مطالعه ای دیگر رابطه جنسی هنگام قاعدگی با افزایش احتمال خطر عفونت و التهاب لگنی همراه نبوده است. در هرحال باید توجه داشت اگر به فرض طرفین رابطه آلوده به عفونت نباشند. رابطه جنسی به خودی خود منجر به مشکل خاصی از این نظر نمی شود.

ادامه مطلب ...

گفتگو، شرط لازم یک رابطه جنسی رضایت‌بخش

رابطه جنسی گاهی از اوقات می‌تواند نامطلوب و یا حتی دردناک باشد. با این حال اغلب به جای اینکه در مورد آن صحبت کنیم، سکوت می‌کنیم و چیزی نمی‌گوییم، چرا که نمی‌دانیم چگونه در مورد روابط جنسی‌مان باب گفتگو را باز کنیم.
ولی افرادی هستند که راه های برقراری گفتگو را در این رابطه با استفاده از کلمات مناسب پیدا کرده‌اند. مطلب زیر توصیه های خانم لورا بلتران (Laura Beltran)، روان درمانگر مسا‍‌یل جنسی است.

ادامه مطلب ...

ملزومات به ارگاسم رسیدن زنان

دکتر صفری نژاد در گفتگو با سلامت نیوز :ملزومات به ارگاسم رسیدن زنان



رییس انجمن علمی ‌سلامت خانواده ایران با بیان اینکه« بسیاری از مردان نمی دانند که در یک رابطه زناشویی طبیعی زنان نیز بایستی به ارگاسم برسند.» تاکید کرد:« به ارگاسم رسیدن زن در یک رابطه زناشویی طبیعی نیازمند ملزوماتی است که سردسته آن داشتن یک رابطه

عاطفی خوب است.»
ادامه مطلب ...

چهار مرحله مرگ عاطفی در روابط زناشویی

زن و شوهری را در نظر بگیرید که برای شما الگوی یک زوج موفقند. آنها با یکدیگر رفتار خوبی دارند و به هم احترام می گذارند و زندگی مالی مستحکمی بنا نهاده اند؛ به خواسته های هم ارج می نهند و در نهایت زوج موفقی به نظر می رسند. این طرز فکر شما ، یک روز در حالی که مشغول خوردن شام و گفتگوی خانوادگی هستید به یکباره با شنیدن خبر جدایی آن زوج به هم می ریزد. هر چه فکر می کنید نمی توانید علتی منطقی برای این اتفاق بیابید. همه گوشه و زوایای مغزتان را می کاوید تا نشانه ای دال بر مشکلات زناشویی آن زوج بیابید. اما به نتیجه خاصی نمی رسید.

چه اتفاقی می افتد که روابط عاطفی و پیوندهای خانوادگی و اجتماعی از بین می روند و جدایی جای آنها را می گیرد؟ حتما دلیلی هست. ولی ناشناخته تر از آن است که شما به وجودش پی ببرید.

مراحل چهار گانه مرگ عاطفی
زوال و مرگ روابط عاطفی در 4 مرحله اتفاق می افتد:

1- مخالفت

2- رنجش و عصبانیت

3- عدم پذیرش و طرد

4- سرکوبی


1- مخالفت
در هر نوع رابطه ای که میان دو انسان شکل می گیرد همیشه درجه ای از مخالفت وجود دارد و تضادهای فکری و رفتاری جزیی طبیعی از روابط میان فردی ما را تشکیل می دهند.

اما مخالفت می تواند درجات مختلفی داشته باشد. مخالفت پنهان در برابر مخالفت آشکار. صحنه ای را در نظر بگیرید که در یک مهمانی خانوادگی بزرگ نشسته اید و همسر شما در حال تعریف خاطره ای از شما می باشد که اصلا دوست ندارید دیگران چیزی درباره آن بدانند؛ مضاف بر اینکه این چندمین باری است که همسرتان این داستان را با آب و تاب تعریف می کند. شما شروع به خودخوری می کنید یا طوری به وی نگاه می کنید که بفهمد مایل به تعریف داستان توسط وی نیستید. این درجه خفیفی از مخالفت است در برابر اینکه شما با صدای بلند وی را از گفتن داستان منع کنید. راه دیگری هم وجود دارد؛ سعی می کنید خود را آدم متمدنی نشان بدهید که این موضوعات کوچک برایش مهم نیست و از مطرح شدن آنها در جمع حتی لذت هم می برد!
اگر کمی به زندگی روزانه خود دقت کنید متوجه می شوید که در زمینه ابراز مخالفت های بجا و به موقع تا چه حد فعال هستید. آیا حفظ ظاهر می کنید و در درون خود خوری ؟ آیا مستقیما ناراحتی خود را به شخص مقابل انتقال می دهید؟

بیشتر مردم مخالفت های خود را به بهانه بد جلوه کردن در نظر دیگران ابراز نمی کنند و تظاهر می کنند که چنین احساسی ندارند. آنچه در اینگونه موارد افراد به خود می گویند این است: «این مسأله بزرگی نیست، اینقدر ایرادگیر نباش، هیچکس کامل نیست، فراموش کن چرا دردسر درست می کنی؟»
در زمینه عاطفی و در زندگی زناشویی این مسأله مخالفت به کرات اتفاق می افتد. زیرا تعداد تعاملات میان فردی زوجین خیلی زیادتر از انواع دیگر روابط است و به همین نسبت احتمال بروز اختلاف میان آنها بیشتر است.

اگر مخالفت های کوچک خود را بیان نکنید و با توجه به تعداد موارد پیش آمده، از خیر مطرح کردن آنها بگذرید، این مخالفت های کوچک جمع شده و کم کم به علامت هشداردهنده بعدی یعنی رنجش و عصبانیت تبدیل می شود. حال کمی به زندگی با شریک عاطفی خود فکر کنید و اتفاقات هفته گذشته را مرور کنید و مواردی را که با همسرتان در زمینه آنها اختلاف داشتید بیاد آورید.
طرز برخورد شما با این اختلافات چگونه بوده است ؟ طرز برخورد شما با این مخالفت ها در وهله اول شاخص خوبی برای سلامتی ازدواج شما می باشد.


2- رنجش و عصبانیت
عصبانیت و رنجش، نوع شدیدتر مخالفت هایی است که روی هم جمع شده اند و به صورت احساس تنفری موقتی ابراز می شود. در این مرحله شما فرد مقابل را سرزنش و ملامت می کنید و فرد مقابل هم عکس العمل نشان می دهد و شما را مورد حمله قرار می دهد. خیلی مواقع که سر موضوع کوچک و بی ربطی دعوای بزرگی راه می افتد علت آنرا باید در جای دیگر و موضوع دیگری جستجو کنید.
از اثرات رنجش و عصبانیت می توان به جدایی عاطفی موقت بین شرکای عاطفی اشاره کرد. عصبانیت با فشار روحی زیادی همراه است و انرژی زیادی از شما می گیرد.
اگر رنجش و عصبانیت، مدام تکرار شود شما در مقام جلوگیرنده آن، با به درون ریختن این عصبانیت و رنجش و انباشت انرژی منفی بسیار در درونتان پا به مرحله سوم می گذارید.


3- عدم پذیرش و طرد
بعد از یک دعوای مفصل، در را به هم می کوبید و از منزل خارج می شوید در حالیکه احساس یاس و پوچی سراسر وجودتان را فرا گرفته است. این در حالی است که از جار و جنجال و دعوا هم خسته اید و منزل را برای رسیدن به آرامش ترک کرده اید. در حقیقت از همسر خود فرار کرده اید. این مرحله ممکن است به صورت دیگر و در درون منزل اتفاق بیافتد. شما در منزل و زیر یک سقف هستید ولی به یکدیگر بی اعتنایی می کنید و یکدیگر را مورد بی توجهی قرار می دهید. در واقع وی را هم از دیده و هم از دل بیرون می کنید. این مرحله می تواند یک ساعت به طول بیانجامد و لی تا چند روز و چند هفته هم ممکن است طول بکشد. بیشتر جدایی ها و طلاق ها در این مرحله اتفاق می افتد. این دوره بحرانی ترین دوره اختلافات و در حقیقت زمان به زانو در آمدن آخرین تلاش های عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشترکشان می باشد.

در طرد و عدم پذیرش، آنقدر فشار روحی و تنش زیاد می شود که فرد برای خود فضایی تازه و آرام طلب می کند و اینگونه از زندگی زناشویی خود عقب نشینی کرده ، میدان مبارزه را ترک می کند در حالیکه پیوندهای عاطفیش آخرین نفس ها را می کشد.
اما طرد و عدم پذیرش هم می تواند لاینحل باقی بماند و با تکرار و انباشت در طول یک دوره زمانی، شما را به مرحله نهایی گسست عاطفی تان سوق دهد.


4- سرکوب
گوشه ای از رستوران، ساکت و تنها و عبوس نشسته اید و زندگی خود را مرور می کنید. به زندگی مشترک با همسرتان و تمام زحماتی که برای این زندگی مشترک متحمل شده اید فکر می کنید. تمام لحظات شیرین زندگی زناشویی خود و نظرات خانواده و فامیل درباره زندگیتان را از خاطر عبور می دهید و به حرف های آنها بعد از جدایی خود فکر می کنید. در این لحظه در یک عکس العمل طبیعی، شما نمی خواهید در نظر دیگران آدم شکست خورده ای به نظر برسید. پس باید کاری بکنید و همه این زندگی خوب را نجات دهید. به یکباره همه چیز مرتب می شود و کدورت ها از وجودتان رخت می بندند.
اینجاست که شما در دام سرکوبی افتادید و همه احساسات منفی و عصبانیت و رنجش و طردهای مداوم خود را سرکوب کردید تا آبرویتان حفظ شود و خانوادتان پابرجا بماند. در این لحظات شما با خود می گویید: «بیشتر از این ارزش جنگیدن ندارد؛ بگذار همه چیز را فراموش کنم؛ خسته تر از آنم که بتوانم با موضوع سر و کله بزنم.»

سرکوبی نوعی احساس کرخی و بی حسی است. شما دیگر احساسات منفی خود را حس نمی کنید. اما در مقابل بهای بزرگی می پردازید و دیگر احساسات مثبت خود را نیز لمس و درک نخواهید کرد. شما از نظر عاطفی فلج شده اید و تا پایان عمر ، یکنواخت و بی احساس به نمایش کسالت آور زندگی خود ادامه می دهید. ماسکی از لبخندها و احترامات ساختگی به چهره می زنید و دیگر شور و نشاط سابق را ندارید. زندگیتان قابل پیش بینی و کسل کننده می شود و خستگی مزمن جسمی به سراغتان می آید.

آنچه این مرحله را فاجعه آمیز می کند نوع رابطه ای است که بین زوجین وجود دارد. به این ترتیب که همه چیز خوب و مرتب به نظر می رسد و طرفین به ظاهر زندگی خوبی در کنار یکدیگر دارند؛ اما در واقع بسیاری از استعدادها و مهارت های عاطفی خود را فراموش کرده اند و به یک نیمه مرده ماشینی تبدیل شده اند که زندگی محدود و بی طراوتی را دنبال می کند و خبر بد این است که در این مرحله خود فرد هم احساس می کند که خوشبخت است و زندگی خوبی دارد، غافل از اینکه بسیاری از قسمت های وجودش در حالت نیمه خاموش به سر می برد. هر دو طرف در این مرحله یاد گرفته اند چه انتظاراتی داشته باشند و چه انتظاراتی را نداشته باشند.


در انتهای سخن
عده زیادی از ما در مراحلی یا در همه زندگی خود درگیر این مرگ عاطفی می شویم. اما علاج کار در کجاست؟

مسلما در روراست بودن با خود و دیگران و بیام مخالفت ها در همان زمان شکل گیری و ابراز ناراحتی و رنجش ها در مرحله بعد. در کنار پرورش این عادت پسندیده، فراگیری و تمرین مهارت های حل مسأله و گفتگوی معطوف به نتیجه عینی و مؤثر نیز باید در دستور کار قرار گیرد. اگر در حال حاضر در گیر این مرحل هستید، وضعیت خود را کامل تشریح کنید و با در نظر گرفتن هدف های کوچک و دست یافتنی قدم به قدم از مرگ عاطفی خود فاصله بگیرید. مهمترین قدم، پذیرش واقعیت وجود اشکال در زندگیتان است. زیرا بزرگی می گوید: «زمانی که آگاهی به وجود می آید، تغییر آغاز می شود.»